سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد راستین وعدهی امانت دار. خداوندا، ما هیچ علمی نداریم به جز آن علم که تو به ما آموختی، به راستی که تو دانای حکیم هستی. خداوندا، چیزی به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آنچه به ما آموختی نفع برسان و علم ما را افزایش ده. حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن نصیب نما و باطل را به ما باطل بنما و پرهیز از آن را نصیب ما کن و ما را از کسانی قرار بده که سخن را میشنوند و از بهترین آن پیروی میکنند و ما را به لطف خود در زمرهی بندگان نیک خود قرار بده.
برادران با ایمان، با درس سی و پنجم از دروس عقیده در خدمت شما هستیم و موضوعی که به لطف خدا چند ماهی است به آن میپردازیم: این است که حقیقت عقیده آن طور که برخی مسلمانان فکر میکنند نیست. چطور باید باور و عقیده داشته باشی؟ اما حقیقت عقیده، چقدر باید عشق، علاقه، توکل، اطاعت و پایبندی داشت و مسائلی مانند آن.
در این درس سخن از غربت است. تا زمانی که احساس غربت نکنی در ایمانت نقص وجود دارد. تا زمانی که در این دوران احساس غربت نکنی در ایمان تو نقص وجود دارد.
آیهی بسیار دقیقی که به این درس مربوط میشود این است:
﴿ فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ ﴾
﴿ پس چرا از نسلهاى پيش از شما خردمندانى نبودند كه [مردم را] از فساد در زمين باز دارند جز اندكى از كسانى كه از ميان آنان نجاتشان داديم ﴾
حتی کسانی که از فساد در زمین نهی میکنند اندکی از آنان نجات یافتگانند. یعنی این آسان است اما عمل به آن نیازمند صداقت با خداوند است.
وحدیث شریف صحیح از عبدالرحمن بن سنه روایت شده که شنیده رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:
(( بَدَأَ الْإِسْلَامُ غَرِيبًا، ثُمَّ يَعُودُ غَرِيبًا كَمَا بَدَأَ، فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ، قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَمَنْ الْغُرَبَاءُ؟ قَالَ: الَّذِينَ يُصْلِحُونَ إِذَا فَسَدَ النَّاسُ... ))
(( اسلام غریب آغاز شده و مانند آغاز خود غریب خواهد شد. خوشا به حال غریبهها. گفتند: ای رسول خدا، غریبهها چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که در هنگام فسادکاری مردم، نیکوکارند ))
[ طبرانی در المعجم الكبير و عبد الله بن احمد در مسند ]
یک فساد همگانی
﴿ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ ﴾
﴿ فساد در خشکی و دریا آشکار گردید به خاطر چیزی که مردم انجام میدهند ﴾
یک حالت فروپاشی اخلاقی، یک حالت ضعف اخلاقی، یک حالت ابهام در خواستهها و حالت انحراف از روش الهی. فساد اصل شده و پایبندی استثناء گشته است. وقتی معروف منکر و منکر معروف میشود ما با یک فساد همه جانبه رو به رو هستیم. این که در این جامعه احساس غربت کنید یک نشانهی خوب است و این که به این مردم منحرف و بی بند و بار و غرق در فساد انس بگیرید، این حالت باید بررسی شود.
شما در میان مردم غریب هستید. گاهی میان مسلمانان نیز غریب هستید. گاهی میان مؤمنان نیز غریب هستید و گاهی میان علمایی که در دین با مردم تعارف دارند، یعنی کم کاری میکنند. این موضوع فتوا دارد. این موضوع یک دیدگاه ضعیف دربارهاش وجود دارد و این موضوع را جواز دادهاند: اینها غربت در غربت در غربت در غربت است.
امام مسلم به نقل از ابوهریره میگوید: رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود:
(( بَدَأَ الْإِسْلَامُ غَرِيبًا، وَسَيَعُودُ كَمَا بَدَأَ غَرِيبًا، فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ ))
(( اسلام غریب آغاز شده و مانند آغاز خود غریب خواهد شد، پس خوشا به حال غریبهها ))
[ ابن عمر به نقل از پیامبر صلی الله علیه وسلم میگوید: ]
(( إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِيبًا، وَسَيَعُودُ غَرِيبًا كَمَا بَدَأَ، وَهُوَ يَأْرِزُ بَيْنَ الْمَسْجِدَيْنِ كَمَا تَأْرِزُ الْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا ))
(( اسلام غریب آغاز شده و مانند آغاز خود غریب خواهد شد و میان دو مسجد محدود خواهد شد، مانند ماری که در لانه اش پنهان است ))
برادران بزرگواری وجود دارند که دلشان مشتاق حرمین شریفین است و به آنجا مسافرت میکنند و خوشبختی خود را در این حرمین مییابند و در کشورهای غربی آرامش ندارند. کسانی وجود دارند که دلشان میخواهد به سرزمین حرمین شریفین بروند تا آنجا خداوند را بپرستند. و برخی نیز آرزو دارند به کشوری زیبا و پیشرفته سفر کنند که در آن هر چه بخواهند وجود داشته باشد. تفاوت از زمین تا آسمان است.
در مسند امام احمد به نقل از عبدالله بن عمرو بن عاص آمده است:
(( قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ يَوْمٍ وَنَحْنُ عِنْدَهُ: طُوبَى لِلْغُرَبَاءِ، فَقِيلَ: مَنْ الْغُرَبَاءُ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: أُنَاسٌ صَالِحُونَ فِي أُنَاسِ سُوءٍ كَثِيرٍ، مَنْ يَعْصِيهِمْ أَكْثَرُ مِمَّنْ يُطِيعُهُمْ ))
(( رسول خدا صلی الله علیه وسلم در روزی که ما نیز نزد ایشان بودیم فرمود: خوشا به حال غریبهها. گفتند: ای رسول خدا، غریبهها چه کسانی هستند؟ فرمود: مردمانی نیکوکار در میان مردمان بدکار بسیار که نافرمانانشان بیشتر از فرمانبرانشان هستند ))
اکنون: یک غربت در میان مسلمانان وجود دارد که غربت در روش نام دارد. به روش عمل نمیشود. قواعد شریعت مورد توجه قرار نمیگیرند. به ارشادات پیامبر در سنتش توجهی نمیشود. محتوای قرآن کریم در جامعهی منحرف اهمیتی ندارد. شما در یک جامعهی مسلمان هستید. همه اعم از فرزند، پدر و مادر مسلمان هستند، با این وجود احساس میکنید که انحراف، تجاوز، کوتاهی و... وجود دارد و احساس میکنید که شما از آنان نیستید.
وقتی مسلمانان در پی خواستههای خود باشند، وقتی با زندگی غربی انس بگیرند. وقتی سبکهای زندگی غربی بر آنان غالب شود. وقتی در پایبندی به اصول دینشان سست شوند. در این صورت مؤمن راستین پایبند در میان مسلمانان غریب است. او در میان مردم و در میان مسلمانان غریب است.
اگر جوانی را خداوند هدایت کرد و او از خانوادهاش خواست که از اختلاط بپرهیزند، آنان دنیا را بر سرش خراب میکنند در حالی که خانوادهاش مسجدی هستند. کسانیاند که سنگ دین را به سینه میزنند، ولی با این وجود در صورت رد اختلاط با او مخالفت میکنند. اگر معاملات ربوی را رد کند با او برخورد میکنند. اشتباه کجاست؟ علمای بزرگ فتوا دادهاند، تو کی هستی؟ اینجا خودت را غریب مییابی در حالی که در یک خانوادهی مسلمان مسجدی نیز زندگی میکنی!
غریبان همه برای مردم دلیل و حجت میآورند:
﴿ فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنَا ﴾
﴿ پس چرا از نسلهاى پيش از شما خردمندانى نبودند كه [مردم را] از فساد در زمين باز دارند جز اندكى از كسانى كه از ميان آنان نجاتشان داديم ﴾
اگر جوانی برای خواستگاری دختری بیاید و این جوان پولدار، خانهی بزرگ و کارخانهای به نام خودش و خودروی مدل بالایی داشته باشد، ولی نماز نخواند خواهی دید که بیشتر مسلمانان این جوان را خوش آمد میگویند و به این سخن خداوند اهمیتی نمیدهند که:
﴿ وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ ﴾
﴿ قطعا بردهی با ايمان بهتر از مرد آزاد مشرک است، هر چند شما را به شگفت آورد ﴾
این یک غربت است. انسانی که از معاملات ربوی در بانکهای ربوی خودداری میکند بیشتر کسانی که پیرامونش هستند او را رد میکنند، بنابراین او غریب است.
عبدالرحمن بن ابان بن عثمان به نقل از پدرش روایت کرده که زید بن ثابت در نیمروز از نزد مروان خارج شد و ما گفتیم:
(( مَا بَعَثَ إِلَيْهِ السَّاعَةَ إِلَّا لِشَيْءٍ سَأَلَهُ عَنْهُ، فَقُمْتُ إِلَيْهِ، فَسَأَلْتُهُ، فَقَالَ: أَجَلْ، سَأَلَنَا عَنْ أَشْيَاءَ سَمِعْتُهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: نَضَّرَ اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ مِنَّا حَدِيثًا فَحَفِظَهُ حَتَّى يُبَلِّغَهُ غَيْرَهُ، فَإِنَّهُ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ لَيْسَ بِفَقِيهٍ، وَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ... ))
(( در این وقت دنبالش نفرستاده مگر به خاطر پرسیدن سؤالی از او. من برخاستم و از او پرسیدم. گفت: آری، چیزهایی را از ما پرسید که از رسول خدا صلی الله علیه و سلم شنیدم. از رسول خدا صلی الله علیه و سلم شنیدم که می فرمود: خدا مسرور کند مردی را که از ما حدیثی شنید و آن را حفظ کرد تا آن را به دیگری برساند، چون چه بسا کسی حمل کنندهی فقه باشد ولی فقیه نباشد و چه بسا کسی حامل فقه باشد و آن را به کسی که از او فقیهتر است برساند... ))
او فقیه نیست، یعنی احکام فقه را اجرا نمیکند. آن را میداند و حفظ میکند و به مردم میرساند اما خودش عمل نمیکند.
برخی ازعبارات این حدیث چنین است:
(( مَنْ كَانَ هَمُّهُ الْآخِرَةَ، جَمَعَ اللَّهُ شَمْلَهُ، وَجَعَلَ غِنَاهُ فِي قَلْبِهِ، وَأَتَتْهُ الدُّنْيَا وَهِيَ رَاغِمَةٌ، وَمَنْ كَانَتْ نِيَّتُهُ الدُّنْيَا، فَرَّقَ اللَّهُ عَلَيْهِ ضَيْعَتَهُ، وَجَعَلَ فَقْرَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ، وَلَمْ يَأْتِهِ مِنْ الدُّنْيَا إِلَّا مَا كُتِبَ لَهُ ))
(( هر کس دغدغهاش آخرت باشد خداوند کارش را رو به راه میکند و بی نیازیاش را در دلش مینهد و دنیا مسخر او میگردد و هر کس نیتش دنیا باشد خداوند او را پریشان میکند و فقر او را رو به رویش قرار میدهد و از دنیا همان قدر برایش حاصل میشود که خداوند مقدر کرده است ))
(( عبدي خلقت لك السموات والأرض، ولم أعي بخلقهم، أفيعييني رغيف أسوقه لك كل حين؟ لي عليك فريضة ولك عليّ رزق، فإذا خالفتني في فريضتي، لم أخالفك في رزقك، وعزتي و جلالي، إن لم ترض بما قسمته لك، فلأسلطن عليك الدنيا، تركض فيها ركض الوحش في البرية، ثم لا ينالك منها إلا ما قسمته لك ولا أبالي، وكنت عندي مذموماً، أنت تريد وأنا أريد، فإذا سلمت لي فيما أريد، كفيتك ما تريد، وإن لم تسلم لي فيما أريد، أتعبتك فيما تريد، ثم لا يكون إلا ما أريد ))
(( بندهام، آسمانها و زمین را برایت آفریدم و به آفرینش آنان اهمیتی ندادم. آیا دادن یک قرص نان به تو در هر زمان مرا ناتوان میکند؟ تو نسبت به من وظیفهای داری و من نیز روزی تو را میدهم. اگر در فرض من با من مخالفت کردی در روزی دادن با تو مخالفت نمیکنم و به عزت و جلالم سوگند اگر به روزی خودت خشنود نباشی پس دنیا را بر تو چیره میکنم تا مانند حیوان وحشی صحرا به دنبالش بشتابی و تنها آنچه مقدر شده از آن به تو برسد و برایم مهم نیست و از نظر من فرومایه خواهی بود. تو میخواهی و من میخواهم. اگر در آنچه میخواهم تسلیم من شوی هر چه خواهی به تو میدهم و اگر آنچه میخواهم تسلیم من نشوی من نیز در آنچه میخواهی تو را خسته خواهم نمود، سپس هر آنچه من بخواهم همان خواهد شد. ))
1- دلایلشان قوی و دیدگاههایشان صحیح است:
نخستین ویژگی غریبهها این است که خداوند سبحان به آنان دلیل و حجت داده است. آنان دلیل قوی، دیدگاههای قوی، بیانی یکپارچه و استدلالهای قاطع و دیدگاههای صحیحی دارند. این شخص غریب است.
2- منابع آنان مورد اعتماد است:
ویژگی دوم غریبها این است که دینشان را از منابع موثق دریافت میکنند. تنها کسی میتواند حرف از طب بزند که طبیب باشد، در غیر این صورت مؤاخذه، تعقیب و پیگرد دارد. انسان تنها زمانی میتواند در یک علم سخنی بگوید که در آن تخصص داشته باشد، اما دین فرق دارد. هر کس از هر جا که میآید در دین نظر میدهد. بنابراین حدیث ضعیف با صحیح و جعلی در میآمیزد، حق با ناحق در میآمیزد و خیال بافی با باور درست میآمیزد. به شما میگوید: در یک مجله خواندم. کدام مجله؟ شیخی چنین گفت. منابع غیرموثق و بی اعتماد و بدون تحقیق و بدون تفاوت قائل شدن. مؤمنی که احساس غربت کند دینش او را از طرفهای مورد اعتمادی میگیرد.
(( ابن عمر: دينك دينك، إنه لحمك ودمك، خذ عن الذين استقاموا، ولا تأخذ عن الذين مالوا ))
(( ابن عمر: دین تو دین تو است، گوشت و خون تو است. دین خود را از کسانی بیاموز که پایبندند و آن را از منحرفان نیاموز. ))
﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ ﴾
﴿ اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيک وارسى كنيد مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كردهايد پشيمان شويد. ﴾
(( إن هذا العلم دين، فانظروا عمن تأخذون دينكم ))
(( این علم دین است پس بنگرید که دینتان را از چه کسی میگیرید ))
مؤمن غریب تنها با دلیل میپذیرد و تنها با دلیل رد میکند، زیرا دینش سرنوشتش میباشد. دینش سعادت یا بدبختیاش میباشد. بنابراین در مسائل دین دیدگاههای شخصی وجود ندارد. کسی در روی زمین وجود ندارد که بتواند در باره دین نظر دهد.
دین توقیفی است. یعنی عالمی در روز قیامت از عذاب خداوند نجات مییابد که با امانت از پیامبر خدا روایت کرده باشد، بدون آنکه چیزی بدان افزوده یا از آن کاسته باشد.
مغیره بن شعبه میگوید: پیامبر صلى الله عليه وسلم فرمود:
(( مَنْ حَدَّثَ عَنِّي حَدِيثًا وَهُوَ يَرَى أَنَّهُ كَذِبٌ، فَهُوَ أَحَدُ الْكَاذِبِينَ ))
(( هر کس از من سخنی روایت کند و بداند که دروغ است پس او نیز یک دروغگو است ))
[ ابوهریره میگوید: رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: ]
(( مَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّدًا، فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنْ النَّارِ ))
(( هر کس عمدی دروغی به من ببندد پس جایگاه خود را در جهنم آماده سازد. ))
اما حدیث نخست:
(( مَنْ حَدَّثَ عَنِّي حَدِيثًا وَهُوَ يَرَى أَنَّهُ كَذِبٌ، فَهُوَ أَحَدُ الْكَاذِبِينَ ))
(( هر کس از من سخنی روایت کند و بداند که دروغ است پس او نیز یک دروغگو است ))
بنابراین: هر حدیثی که روایت میکنیم یا هر حدیثی که بدون تحقیق، بدون دقت، بدون پژوهش، بدون اطمینانو بدون بررسی منتشر میکنیم، این خدا را خشنود نمیکند.
در برخی از فتنههایی که در دورههای اسلامی اتفاق افتاده است، ابن سیرین میگفت: راویانتان را به ما معرفی کنید. سپس به اهل سنت نگاه میشود و حدیث آنان پذیرفته میشود و به اهل بدعت نگاه میشود و حدیث آنان قبول نمیشود.
می گویند: این از نظر ما جائز نیست. شما کیستید که نظری داشته باشید؟
دین توقیفی است. دین کتاب خدا و سنت رسول الله است.
3-غریبهها به خاطر از دست دادن علما اندوهگین میشوند:
مجاهد میگوید: بشیر عدوی نزد ابن عباس آمد و شروع به نقل حدیث کرد و میگفت: ایشان صلی الله علیه وآله وسلم فرمود. ایشان صلی الله علیه وآله وسلم فرمود. اما ابن عباس به حدیث او اهمیتی نمیداد و به او نگاه نمینمود. گفت: ای ابن عباس! چه شده؟ چرا به حدیث من گوش نمیدهی؟ من از رسول خدا برایت حدیث نقل میکنم و تو گوش نمیدهی. ابن عباس گفت: زمانی بود که وقتی میشنیدیم مردی میگوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود. ما به او چشم میدوختیم و گوش فرا میدادیم. اما وقتی مردم از هر جا هر چیزی را میگفتند دیگر تنها سخنانی از آنان را میپذیریم که درستی آن را بدانیم.
کسی که پایبند نیست، مرتب نیست، درآمدش شبهه دارد و هزینههایش شبهه دارد. کسی که از مدینه به بصره آمد تا از کسی حدیثی از رسول خدا بشنود. وقتی میبیند به اسبش نشان میدهد که در دامنش جو دارد تا به سمت او بیاید و وقتی که نزدیک میشود جو را نمیبیند. این شخص یک سخن هم با او حرف نزد و به مدینه برگشت. این کسی که به اسب خود دروغ میگوید پس شایستهی روایت حدیث از رسول خدا نیست.
ای برادران، انسان غریب به خاطر از دست رفتن علماء ناراحت میشود، زیرا این علم از روی زمین برداشته نمیشود، بلکه با مرگ علما از بین میرود و به خدا سوگند کسی که احساس غربت کند این برایش یک مژده و نوید است.
غریبهها اهل سنت هستند که سنت رسول خدا صلی الله علیه و سلم را اجرا میکنند، زیرا خداوند میفرماید:
﴿ قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ﴾
﴿ بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد ﴾
از مستلزمات پیروی از سنت این است که بدانی سنت چیست؟ روشن است. بنابراین باید در حلقات سنت رسول الله حاضر شوی. تقریبا علم آموزی بر هر مسلمانی فرض عین است.
ای پسرم، علم از ثروت بهتر است، زیرا علم تو را نگاه میدارد و تو مال را نگاه میداری. مال با خرج کردن کاهش مییابد و علم با انفاق افزایش مییابد.
دو داستان برایتان تعریف میکنم. اولی در نخستین خطبهای بود که در سال هفتاد و چهار در این مسجد ایراد کردم. برادری کهنسال نزد من آمد. تقریبا در آن زمان پنجاه و پنج سال سن داشت. شروع به گریه کرد. گریهاش توجه مرا جلب کرد. گفت: من همسری دارم - پناه بر خدا – که به من خیانت میکند. به او گفتم: با چه کسی؟ گفت: همسایهام. گفتم: چگونه فهمیدی؟ گفت: یک شب در شب نشینی بودیم و او به دیدار من آمده بود. گفتم: مادر مؤمنان تنها نشسته است. مادر فلانی بیا نزد ما بنشین. این مانند برادر تو است. از اینجا شروع شد. به او گفتم: اگر در یکی از حلقات علم حاضر میشدی چنین نمیکردی و اگر چنین نمیکرد مشکلی پیش نمیآمد.
علم نگهبان است. تعجب نکنید. یک میلیون دست انداز وجود دارد که شما با پایبندی از آنها نجات پیدا میکنی. خداوند با پایبندیات یک میلیون مصیبت را از تو دفع نمود.
رانندهی تاکسی به زنی اشاره کرد: کجا میروی؟ زن گفت: هرجا میخواهی. مرد این را فرصت خوبی دانست. نیازش را برآورده کرد. زن دو پاکت به او داد. در پاکت اول چند دلار به خاطر دستمزد به او داد و در پاکت دیگر نامهای گذاشته شده بود. پاکت را باز کرد. یک خط نوشته شده بود: به باشگاه ایدزیان خوش آمدی. رفت تا دلارها را خرج کند، اما تقلبی بودند و به زندان افتاد. اگر در حلقات علمی شرکت میکرد وقتی به او میگوید: هر جا میخوای مرا ببر. درب را باز میکند و او را با پا بیرون میاندازد. این نادانی است.
برادران بزرگوار، هر مصیبتی در روی زمین به خاطر گناهی اتفاق افتاده است. هر نافرمانی و گناه تنها به خاطر نادانی اتفاق افتاده است. نادانی بدترین دشمن انسان است و نادان با خودش کاری میکند که دشمنش نمیتواند با او این کار را بکند.
بخشی از زندگی مؤمن راستین:
مؤمنی را میبینی که زندگیاش متعادل، آرام و سالم است. وقتی از روش الهی پیروی کنی تو را به راه صلح میخواند. صلح و آشتی با خودت. فروپاشی از درون وجود ندارد، چون تو پایبند هستی. بسیار کتاب خدا را میخوانی و به فروپاشی درونی دچار نمیشوی. احساس کمبود نمیکنی. احساس دوری از خداوند نداری. به شیوهی درست راه میروی. تنها از چیزهای حرام تو را محروم میکند. با خانوادهات خوبی. تو شریف و همسرت نیز شریف است، اما وقتی میفهمد که او به او خیانت میکنی، سخنی را میشنوی که تاب شنیدنش را نداری. از چشم او و چشم خدا میافتی. آنان را به راه راست هدایت میکند. از نظر فرزندانش بزرگ است. پدرشان انسان پایبندی است. با تاجران در زمان تجارت چنین است. با کارمندان اگر کارمند است چنین است. اسم او بر سر زبانها است.این نیکوکار است. این دیندار است.
برادران بزرگوار، غریب اکنون نجات یافته است. جماعت چیست؟ اگر در کشوری میلیونها انسان باشد و تنها یک نفرشان پایبند باشد این فرد پایبند خودش جماعت است. منظور ما از جماعت پایبندی به اطاعت از خداوند است، بنابراین:
﴿ وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ﴾
﴿ و اگر از بيشتر كسانى كه در [اين سر]زمين مى باشند پيروى كنى تو را از راه خدا گمراه مىكنند ﴾
به تو میگوید: یک ملت نجات یافته نیستند. نجات یافتگان اندک هستند. اگر با گروه اندک باشی این یک مژده است. اگر با گروه اکثریت جامعه باشی این احتمال انحراف است.
مغیره بن شعبه از پیامبر صلی الله علیه و سلم نقل کرده که فرمود:
(( لَا يَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي ظَاهِرِينَ، حَتَّى يَأْتِيَهُمْ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ ظَاهِرُونَ ))
(( همواره مردمانی از امت من غالب و پیروز هستند؛ تا اینکه دستور الله به آنان میرسد و آنان همچنان پیروز هستند ))
اینها غریبهها هستند. گروهی اندکی هستند که حجت دیگرانند.
ثوبان میگوید: رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود:
(( لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي ظَاهِرِينَ عَلَى الْحَقِّ، لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ، حَتَّى يَأْتِيَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَذَلِكَ ))
(( همواره گروهی از امتم باحق – بر دشمنان - پیروزاند. هر کس سودای ناامید کردنشان را دارد، زیانی (دینی یا ایمانی) به آنان نمیرساند؛ تا اینکه دستور الله بیاید و آنان همینگونه (استوار) هستند. ))
[ مسلم در صحيحش وابو داود وترمذی در سنن خودشان ]
اما مفهوم سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم (کسی که آنان را تنها بگذارد به آنان آسیبی نمیرساند): به باطل اهمیت نده حتی اگر زیاد باشند. یعنی اگر انسانی وارد حمام شود، غسل کند، بوی خوش استفاده نماید، لباس نو و تمیز بپوشد و بعد شروع کند به راه رفتن و به برکهای برسد که آب کثیف دارد ومردم در مشغول شنا، شادی و خنده باشند، آیا دوست دارد با آنان باشد؟ او انسان بسیار پاکیزهای است. شما در هر جایی بنشین و به شوخیهای آنان که سراسر شوخیهای جنسی و سخنان بسیار بد و بیهوده است گوش میدهی. تمام سخنان آنان مفاهیم جنسی منحرفانهای دارد. میخندند. اگر احساس بهتر بودن – نه تکبر - نکنی، اگر احساس نکنی با آنان فرق داری. دغدغههای دیگر داری. تو دغدغهی مسلمانان را داری. خداوند کارهای بزرگ را دوست دارد و امور بیهوده، پست، شوخیها، موضوع سخنان، مداخلات زشت، شوخیهای زنندهی، انحراف از برنامهی خد و سنگدلی آنان را دوست ندارد.
بنابراین معنای کسی که آنان را تنها بگذارد به آنان زیانی نمیرساند: این میشود که آنان به کسانی که دست از یاری آنان بکشند و با آنان مخالفت میکند، اهمیتی نمیدهند.
معنی دوم: خداوند آنان را نگه میدارد و حفظ میکند، پس طرف دیگر به آنان نمیرسد. این نویدی برای آنان است. از جابر بن عبدالله روایت است که میگوید: رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود:
(( لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، فَيَنْزِلُ عِيسَى، فَيَقُولُ أَمِيرُهُمْ: تَعَالَ صَلِّ لَنَا، فَيَقُولُ: لَا، إِنَّ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ أُمَرَاءُ، تَكْرِمَةَ اللَّهِ هَذِهِ الْأُمَّةَ ))
(( پیوسته گروهی از امت من آشکارا به خاطر حق میجنگند تا روز قیامت که عیسی فرستاده میشود. امیر آنان میگوید: بیا و برای ما نماز بخوان. میگوید: خیر. بعض از شما باید بر بعض دیگر امامت کند و این کرامتی است از جانب خدا که نصیب امت شما شده است. ))
یعنی زمین پر از ستم و ظلم میشود، مانند الآن، سپس برادرم عیسی میآید و آن را سراسر عدل و داد میکند.
دوری از مردم در آخر الزمان:
ای برادران، حدیث مشهور از ابی امیه شعبانی روایت است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود:
(( . إِذَا رَأَيْتَ شُحًّا مُطَاعًا، وَهَوًى مُتَّبَعًا، وَدُنْيَا مُؤْثَرَةً، وَإِعْجَابَ كُلِّ ذِي رَأْيٍ بِرَأْيِهِ، فَعَلَيْكَ بِخَاصَّةِ نَفْسِكَ... ))
(( وقتی که دیدی از بخل اطاعت میشود، از هوا و هوس تبعیت میشود، دنیا ترجیح داده میشود و هر صاحب نظری از نظرش شگفته زده است، پس خودت را دریاب... ))
خساست مورد اطاعت یعنی مادیگرایی. یعنی رفتار مادی. حرص بر اموال دنیا. اینکه دین و امانت خود را به مال اندک دنیا بفروشی. هوا و هوس پیروی شده. یعنی فحشا و غرور. اینکه هر کس از فکر و نظر خودش خوشش آید. شما را به خدا آیا رفتار مادی گرایی و پرداختن به شهوت و تکبر از ویژگیهای این دوران نیست؟ دغدغه اش شکم و زیر شکم است. یعنی خداوند متعال برخی از بنی اسرائیل را تبدیل به میمون و خوک کرد. میمون دغدغهاش شکمش است و خوک دغدغه اش غریزهی جنسی است. بنابراین:
(( إِذَا رَأَيْتَ شُحًّا مُطَاعًا، وَهَوًى مُتَّبَعًا، وَدُنْيَا مُؤْثَرَةً، وَإِعْجَابَ كُلِّ ذِي رَأْيٍ بِرَأْيِهِ ))
(( وقتی که دیدی از بخل اطاعت میشود، از هوا و هوس تبعیت میشود، دنیا ترجیح داده میشود و هر صاحب نظری از نظرش شگفته زده است ))
این یک حدیث صحیح است.
این از ارشادات پیامبر صلی الله علیه و سلم است:
(( إِذَا رَأَيْتَ شُحًّا مُطَاعًا، وَهَوًى مُتَّبَعًا، وَدُنْيَا مُؤْثَرَةً، وَإِعْجَابَ كُلِّ ذِي رَأْيٍ بِرَأْيِهِ... ))
(( وقتی که دیدی از بخل اطاعت میشود، از هوا و هوس تبعیت میشود، دنیا ترجیح داده میشود و هر صاحب نظری از نظرش شگفته زده است... پس درخانه ات بنشین. نه به این معنا که خارج نشو. یعنی به امور مردم توجهی نکن. به خانواده و برادران ایمانی خود بسنده کن - و هر چه میدانی در پیش گیر- من میدانم نماز فرض است. روزه فرشض است. حج فرض است. اما ابزارهای عجیبی برای کسب اموال وجود دارد که شبهه ناک است و در آن ربا وجود دارد. در آن نادانی، غرور و خیانت وجود دارد - و هر کس مخالف تو بود را رهاکن و باید به خودت توجه کنی - فرزندانت، برادرانت، همسایگانت، اطرافیانت، کسانی که به تو پناه میآورند - و به حرف عوام و عموم مردم توجهی نکن. ))
ای برادران، مسابقهای باعث کشته شدن دهها نفر میشود. مسابقهی فوتبال. این چه جامعهای است؟ در برخی کشورها شصت نفر به خاطر یک مسابقه کشته میشوند. این قدر به فوتبال علاقه دارند. این یک دین تازه است.
باری با خودرویی از مکه به جده میرفتم. دیدم این راننده از درد دارد میمیرد که تیم محبوبش در مسابقه برنده نشده است. احساس کردم دین تازهای به وجود آمده است. گاهی بازیکن بسیار معروفی است و میان تیمها خرید و فروش میلیونی میشود در حالی که یک انسان شاذ است. مردم او را دوست دارند. تصویر او همیشه روی لباس جوانان است. این یک دین جدید است.
ای برادران بزرگوار، دین غریب آغاز شده و به همان حالت باز خواهد گشت. خوشا به حال غریبهها. مردمانی نیکوکار در میان یک ملت بدکار.
ای برادران بزرگوار، در برخی احادیث پیامبر صلی الله علیه وسلم به محبوبان خود اشاره میکند. یارانش میگویند: آیا ما محبوبان تو نیستیم؟ فرمود: خیر، شما یاران من هستید. محبوبان من: مردمانی هستند که در آخر زمان میآیند و دیندار آنان مانند کسی است که اخگر را در دست گرفته باشد و پاداش او مانند پاداش هفتاد نفر است. گفتند: هفتاد نفر از ما یا از آنان؟ فرمود: البته که از شما. گفتند: چرا؟ فرمود: زیرا شما در انجام خیر حامی دارید و آنان کسی را ندارند.
حدیثی را برایتان روایت کنم که اندکی پیش خواندم، اما این بار با روایتی طولانی تر در جامع ترمذی. از ابی امیه شعبانی روایت شده که گفته است:
(( أَتَيْتُ أَبَا ثَعْلَبَةَ الْخُشَنِيَّ فَقُلْتُ لَهُ: كَيْفَ تَصْنَعُ بِهَذِهِ الْآيَةِ؟ قَالَ: أَيَّةُ آيَةٍ؟ قُلْتُ: قَوْلُهُ تَعَالَى: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ... قَالَ: أَمَا وَاللَّهِ لَقَدْ سَأَلْتَ عَنْهَا خَبِيرًا، سَأَلْتُ عَنْهَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: بَلْ ائْتَمِرُوا بِالْمَعْرُوفِ، وَتَنَاهَوْا عَنْ الْمُنْكَرِ، حَتَّى إِذَا رَأَيْتَ شُحًّا مُطَاعًا، وَهَوًى مُتَّبَعًا، وَدُنْيَا مُؤْثَرَةً، وَإِعْجَابَ كُلِّ ذِي رَأْيٍ بِرَأْيِهِ، فَعَلَيْكَ بِخَاصَّةِ نَفْسِكَ، وَدَعْ الْعَوَامَّ، فَإِنَّ مِنْ وَرَائِكُمْ أَيَّامًا، الصَّبْرُ فِيهِنَّ مِثْلُ الْقَبْضِ عَلَى الْجَمْرِ، لِلْعَامِلِ فِيهِنَّ مِثْلُ أَجْرِ خَمْسِينَ رَجُلًا، يَعْمَلُونَ مِثْلَ عَمَلِكُمْ، قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُبَارَكِ: وَزَادَنِي غَيْرُ عُتْبَةَ، قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! أَجْرُ خَمْسِينَ مِنَّا أَوْ مِنْهُمْ؟ قَالَ: بَلْ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ ))
(( نزد ابوثعلبه خشنی آمدم و به او گفتم: با این آیه چه میکنی؟ گفت: کدام آیه؟ گفتم این آیه: ای کسانی که ایمان آوردید. به خودتان بپردازید، چون اگر هدایت شدید گمراهان به شما آسیبی نمیرسانند... گفت: به خدا سوگند دربارهی آن از انسان دانایی پرسیدی. من دربارهی آن از رسول خدا پرسیدم و ایشان فرمود: بلکه امر به مروف و نهی از منکر کنید، تا وقتی که دیدی از بخل اطاعت میشود، از هوا و هوس تبعیت میشود، دنیا ترجیح داده میشود و هر صاحب نظری از نظرش شگفته زده است؛ پس مراقبت خودت باش و عوام را رها کن، زیرا روزهایی بر شما خواهد گذشت که صبر در آن بسان در دست گرفتن اخگر است، کسی که در آن روزها عمل کننده باشد، پاداش پنجاه نفر از عمل کنندگان شما را دارد. ابن مبارک میگوید: کسانی غیر عتبه افزودهاند: گفته شد: ای رسول خدا! پاداش پنجاه تا از ما یا از آنان؟ فرمود: البته که پاداش پنجاه تا ازشما. ))
یعنی اگر انسان در زمان فتنه پایبند باشد پاداش پنجاه صحابی را خواهد داشت. پیامبر صلی الله علیه وسلم این گونه فرموده است. هر چیزی بهایی دارد.
﴿ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا ﴾
﴿ هر کس کار نیکی انجام دهد برای خودش است و هر کس بدی کند نیز برای خودش است. ﴾
هر کس به دین پایبند باشد خداوند به شیوهای خاص با او رفتار خواهد کرد:
﴿ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴾
﴿ و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم. ﴾
محال است و بسیار محال است که از او اطاعت کنی و زیان ببینی. محال است که نافرمانیاش کنی و سود ببری. محال است که دوستان خدا خوار شوند و محال است که دشمنان خدا عزت یابند. این دنیا در مقابل شما است و مهم این است که از دیگران و نه خودت، عبرت بگیری.